جدول جو
جدول جو

معنی دائی چی - جستجوی لغت در جدول جو

دائی چی
دهی است از دهستان خالصه بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 18هزارگزی باختر کرمانشاه و جنوب راه فرعی سراب به نیلوفر، دشت، سردسیر دارای 306 سکنه کردی و فارسی زبان، آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات دیمی و لبنیات، شغل اهالی آنجا زراعت، راه آن مالروست و تابستان بدانجا اتومبیل میتوان برد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گاری چی
تصویر گاری چی
رانندۀ گاری از وسایل نقلیه با گردونۀ دوچرخه یا چهار چرخه که به اسب یا الاغ می بندند و بیشتر برای باربری از آن استفاده می کنند
فرهنگ فارسی عمید
رجوع به ’چای چی’ شود
لغت نامه دهخدا
(قِ)
مرکب از ’دائی’، به معنی برادر مادر و ’قز’، به معنی دختر (ترکی) و یاء نسبت، دختردائی
لغت نامه دهخدا
(ءِ رَ / رِ)
آنکه دائره بنوازد. (آنندراج). آنکه ساز مخصوص که نام دایره دارد بنوازش آرد. دورویه زن. دائره زن
لغت نامه دهخدا
کسی که گاری میراند، دارندۀ گاری، آنکه با گاری اشیاء را حمل کند
لغت نامه دهخدا
چای پز، چای فروش، قهوه چی
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان کاغذ بخش دورود شهرستان بروجرد، واقع در 25هزارگزی شمال باختر دورود، کنار راه مالرو همیانه به چنار خاتون، جلگه، معتدل و دارای 128 تن سکنه، شیعه لری و فارسی زبان، آب آن از رودخانه و قنات، محصول آنجا غلات، شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از گاری چی
تصویر گاری چی
کسی که گاری را میراند آنکه بوسیله گاری اشیا را حمل کند
فرهنگ لغت هوشیار
زن دایی
فرهنگ گویش مازندرانی